معنی مازیار میری

حل جدول

مازیار میری

کارگردان فیلم حوض نقاشی

کارگردان فیلم به آهستگی

کارگردان فیلم کتاب قانون

کارگردان فیلم پاداش سکوت

کارگردان فیلم سعادت آباد

کارگردان فیلم قطعه ناتمام


فیلمی از مازیار میری

سعادت آباد

به آهستگی، پاداش سکوت، حوض نقاشی، سعادت آباد، قطعه ناتمام، کتاب قانون

به آهستگی

سارا و آیدا، حوض نقاشی، سعادت آباد، کتاب قانون، پاداش سکوت

کتاب قانون

سعادت آباد، قطعه ناتمام


از فیلم‌های مازیار میری

پاداش سکوت

لغت نامه دهخدا

میری

میری. (ص نسبی) منسوب به میر. (ناظم الاطباء). آنچه یا آن که منسوب به میر وامیر است. || (حامص) صفت و حالت و شغل و مقام میر. امیری. میر بودن. امیر بودن. ریاست. (یادداشت مؤلف). امیری و سرداری. (آنندراج):
چاکری کردن اودر شرف از میری به
ورنه چون چشم همه میران بر چاکر اوست.
فرخی.
گر می نوشد گدا به میری برسد
ور روبهکی خورد به شیری برسد.
(منسوب به خیام).
اینهمه میری و همه بندگی
هست در این قالب گردندگی.
نظامی.
گفت میری دوست می دارم بسی
تا همه من میر باشم نه کسی.
عطار.
گرچه از میری ورا آوازه ای است
همچو درویشان مر او را کازه ای است.
مولوی.
|| (ص) سودبرنده در قمار. (ناظم الاطباء).


مازیار

مازیار. (اِخ) از آبادیهای گرگان است. این کلمه به مناسبت نام تاریخی مازیار که از ایرانیان معروف و در آن حدود می زیسته به جای «حاج علینقی » اختیار شده است. (واژه های نو فرهنگستان ایران).

معادل ابجد

مازیار میری

519

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری